مستِ آغوشت شدم، امشب خدایی میکنم
لحظه های خفته ام را کبریایی میکنم
دست در دورِ کمر،امشب کنارِ من بخواب
بی تو حتا از خود احساس جدایی میکنم
بعد از آن، شبها چقدر احساس خوبی داشتم
زیرِ مهتاب خیالت خود نمایی میکنم
من خراسان زاده ام،یک دخترِ آزاده ام
پیشِ چشمت نازهایِ آریایی میکنم
در دلت قند آب گردد، هی ببوسی گونه ام
بعد از این رنگ لبانم را حنایی میکنم
پيرهن ميپوشم و كفش طلا پا ميكنم
پيش چشمان تو امشب دلربايي ميكنم